کد مطلب:41736 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:21

گنجینه پرسمان » تاريخ و سيره

قوم شعيب در مقابل دعوت او به خداپرستي و راستي، چه گفتند؟

آنها كه بتها را آثار نياكان و نشانه اصالت فرهنگ خويش مي​پنداشتند و از كم​فروشي و تقلب در معامله سود كلاني مي​بردند، در برابر شعيب چنين گفتند «اي شعيب! آيا نمازت به تو دستور مي​دهد كه ما آنچه را پدرانمان مي​پرستيدند ترك گوئيم؟ و يا آزادي خود را در اموال خويش از دست دهيم و نتوانيم به دلخواهمان در اموالمان تصرف كنيم؟ تو كه آدم بردبار، پرحوصله و فهميده​اي»، از تو چنين سخناني بعيد است! هود/87

اين جمعيت ظالم و ستمگر كه خود را در برابر حرفهاي منطقي شيعب بي​دليل ديدند براي اينكه به خودكامگي خود ادامه دهند، سيل تهمت و دروغ را متوجه او ساختند. همان برچسب هميشگي را كه مجرمان و جباران به پيامبران مي​زدند، و به او زدند و «گفتند تو فقط از افسون شدگاني»! شعراء/185

تو اصلاً يك حرف منطقي در سخنانت ديده نمي​شود و گمان مي​كني با اين سخنان مي​تواني ما را از آزادي عمل در اموالمان باز داري؟!.

بعلاوه «تو فقط بشري هستي همچون ما»، شعراء/185 چه انتظاري داري كه ما پيرو تو شويم، اصلاً چه فضيلت و برتري بر ما داري؟

«ما تنها گماني كه درباره تو داريم اين است كه فرد دروغگوئي هستي»! شعراء/186

بعد از گفتن اين سخنان ضد و نقيض كه گاهي او را دروغگو و انساني فرصت​طلب كه مي​خواهد با اين وسيله بر آنها برتري جويد، و گاه او را افسون شده خواندند، آخرين سخنشان اين بود كه بسيار خوب «اگر راست مي​گوئي سنگهاي آسماني را بر سر ما فرو ريز» و ما را به همان بلائي كه به آن تهديدمان مي​كني مبتلاساز تا بداني ما از اين تهديدها نمي​ترسيم! شعراء/187

---

قصه هاي قرآن

حضرت آيت الله مكارم شيرازي